فقه ربوبی

وبلاگی برای معرفی مکتب فقه ربوبی و مسایل پیرامونی فقه ربوبی

فقه ربوبی

وبلاگی برای معرفی مکتب فقه ربوبی و مسایل پیرامونی فقه ربوبی

بسم الله الرحمن الرحیم
شریعت راه خداپسندانه و فراگیر بر همه‌ی حوزه‌ی عمل انسانی است که از طریق انبیاء به مردم عرضه می‌شود. خداوند از مقام ربوبیت شریعت را به انسانِ عبدِ کریم فرستاده است. هر فرد دیندار لازم می‌بیند همه‌ی زندگی خود را بر اساس شریعت الهیه سامان دهد. این مقصود مستلزم بازنگاری شریعت در قالب فقه است. حاصل بازنگاری چنین شریعت فراگیری، فقهی است که تئورى واقعى و کامل اداره‌ی انسان از گهواره تا گور باشد. این تصویر از فقه موجب تحولاتی در پایه‌های فقه می‌شود:
۱) موضوع فقه از فعل مکلف به ساخت‌های ارادی تعمیم می‌یابد. علاوه بر فعل مکلف، اموری چون ساختارهای سازمانی و ساختارهای اجتماعی نیز در موضوع فقه قرار می‌گیرند. این فقه، معرِّف معیارهای مشروعیت اعمال و ساختارها است.
۲) غایت فقه از تبیین احکام فعل مکلف به تبیین نظم شرعی ساخت‌های ارادی تعمیم می‌یابد. در این معنا فقه دانش مدیریت شرعی تصمیم است.
۳) عبدِ مخاطبِ شریعت، عبدی است که به جهت بهره‌مندی از قوه‌ی انتخاب و توان تصمیم عقلانی، شأن هدایت‌پذیری دارد و مربوب به ربوبیت خاص و آزاد از بندگی غیر خدا گشته و انزال شریعت، ارسال رسل و تسخیر جهان برای او است. در نسبت ربّ و عبد، عبد برای افعالش معنایی ورای اطاعت می‌یابد. او، چون ربّ را رحیم و رئوف به خود دیده و درمی‌یابد که اراده‌ی ربّْ کمالِ عبد است، اطاعت از وی را ضروری می‌یابد.
۴) فراگیری شریعت در نسبت ربّ و عبد، مستلزم نظام‌مندی شریعت به تبع نظام مطلوب حیات انسانی است. نظام زندگی جز در ساختار سیاسی اجتماعی مناسب تصویر کاملی ندارد، بنابر این، شریعت علاوه بر اینکه جنبه‌های صریح سیاسی دارد؛ مگر در یک فضای سیاسی و رویکرد مناسب به ولایت، به درستی قابل اجرا نیست.
5)حضور شریعت الهیه در شیوه‌ی جدید زندگی، مستلزم تدوین آن به صورتی متفاوت با وضع موجود است.
در این وبلاگ تلاش می‌شود که با توجه به ماهیت شریعت، شارع و مکلف، ماهیت فقه مورد کنکاشی جدید قرار گیرد. نتیجه‌ی این کنکاش علمی، تعریف هویتی برای فقه است تا آن به حدّ «از گهواره تا گور» انسان و مبدأ و مبنایی برای غنی‌سازی آن گسترش دهد.
(تاکنون این وبلاگ تخصصاً به فقه سیاسی می‌پرداخت. از این پس، این وبلاگْ تدریجاً به معرفی مکتب فقهی جدیدی با عنوان فقه ربوبی می‌پردازد.)
نویسنده: ابوالحسن حسنی
پژوهشگر و نویسنده در عرصه‌ی علوم اسلامی
پست الکترونیکی: a.h.h@chmail.ir

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان

جایگاه قانونی ولایت فقیه

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۷ ب.ظ

این نکته در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح شده است. در مقدمهی قانون اساسی آمده است: «بر اساس ولایت امر و امامت مستمر، قانون اساسی زمینهی تحقق رهبری فقیه جامع الشرایطی که از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می‌شود (مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ بِیَدِ الْعُلَمَاءِ بِاللَّه‏ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِه‏)1 آماده می‌کند تا ضامن عدم انحراف سازمانهای مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد»2.

حکومت اسلامی، هر ساختاری داشته باشد، قدرتی سازمانیافته با خاستگاهی الهی است که حقّ امر و نهی و تصرف در امور مردم دارد. از ترکیب و دو اصل 56 و 57 قانون اساسی می‌توان دریافت که قانون اساسی ولایت فقیه را دارای خاستگاهی الهی می‌داند. در اصل 56 آمده است که: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. … ملت این حقّ خداداد را از طرقی که در اصول بعد می‌آید اعمال می‌کنند». اصل 57 در بیان کلیات این طریق آورده است: «قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران … زیر نظر ولایت مطلقهی امر و امامت امت بر طبق اصول آیندهی این قانون اعمال میگردند». بر این اساس، می‌توان این برداشت را داشت که قانون اساسی ولایت فقیه را دارای خاستگاهی الهی می‌داند. این نکته در مقدمهی قانون اساسی نیز با بیان دیگری آمده است: «در ایجاد نهادها و بنیادهای سیاسی که خود پایه تشکیل جامعه است، بر اساس تلقی مکتبی صالحان عهدهدار حکومت و اداره ممکلت میگردند (أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون‏) و قانونگذاری که مبین ضابطههای مدیریت اجتماعی است، بر مدار قرآن و سنت جریان مییابد. بنابر این، نظارت دقیق و جدی از ناحیه اسلامشناسان عادل و پرهیزکار و متعهد (فقهای عادل) امری محتوم و ضروری است». استناد به روایت در تبیین ولایت فقیه در مقدمهی قانون اساسی - مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ بِیَدِ الْعُلَمَاءِ بِاللَّه‏ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِه – نشانگر این نکته است که در قانون اساسی خاستگاه ولایت فقیه الهی است.

امر و نهیها و تصرفهای این حکومت در امور مردم نمی‌تواند با خاستگاه آن متعارض باشد. گر چه فقیه با رجوع به قرآن کریم منشأ قدرت سیاسی را الهی مییابد، اما آن را نامحدود نمیپندارد3. او قدرت خود را دارای خاستگاهی الهی می‌داند که باید مظهر حکمت و ربوبیت او باشد. آشکار است که قانون الهی مظهر حکمت و ربوبیت الهی است و قدرت سیاسی نیز باید مقید به آن باشد. این نکته، بر هر کسی که با اساس اسلام آشنایی داشته باشد، بدیهی و روشن است و در آیات و روایات بسیاری بر آن تأکید شده است؛ از جمله در سورهی مائده به این نکته مکرر تأکید میشود: «َ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ 4(المائدة : 44)» و «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ5 (المائدة : 45)» و «وَ لْیَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجیلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فیهِ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ6 (المائدة : 47)». بر این اساس، وظایف و اختیارات رهبری در قانون اساسی نیز باید در ذیل همین هدف تفسیر شوند.

1تحف العقول، ص237؛ البته در مصدر اصلی روایت چنین آمده است: مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ عَلَى أَیْدِی الْعُلَمَاءِ بِاللَّه الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِه‏‏.

2مقدمه‌ی قانون اساسی.

3روشن است که اصطلاح ولایت مطلقه غیر از ولایت نامحدود است.

4کسانی که به آن چه خدا فرو فرستاده، فرمان ندهد، همانان کافران‌اند.

5کسانی که به آن چه خدا فرو فرستاده، فرمان ندهد، همانان ستم‌کاران‌اند.

6کسانی که به آن چه خدا فرو فرستاده، فرمان ندهد، همانان فاسقاناند.

  • ابوالحسن حسنی

ولایت فقیه

قانون

از دیدن نظرات شما خوشحال می‌شوم (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی