پاسداشت اسلامیت نظام در سطح سیاستهای کلان در دورهی ولایت امام خامنهای
دورهی ولایت امام خمینی (ره) دورهی تأسیس است؛ اما دورهی ولایت آیة الله خامنهای دوران تثبیت است. طبیعی است که در دورهی تثبیت سیاستهای جدیدی باید تعریف شود. این به آن معنا نیست که در دورهی تثبیت، سیاستهای کلان دورهی تأسیس فراموش میشود. بلکه چون مردم میتوانند اهداف نظام را به صورت آشکارتری دریابند؛ تعریف سیاستهای جدید به این معنا است که سیاستهای کلان آن دوره به صورت تفصیلی در میآیند. سیاست اساسی امام خمینی (ره) هرگز در دورهی ولایت آیةالله خامنهای فراموش نشده است. برای نمونه، ایشان با جهانی خواندن انقلاب اسلامی میفرماید:
شما ملت ایران، شما ستونهای انقلاب اسلامی جهانی، شما ملت شاهد «لتکونوا شهدا علی الناس» که بر جامعهی بشری، شهدا و گواهان هستید، با این امانت سنگینی که بر دوش شما است، باید بتوانید این امانت را حفظ کنید، این بار را نگه دارید، چشم و دل مستضعفان تمام دنیا و کسانی را که به نحوی زخمدیدهی نظام پلید استکباری هستند، به خودتان جلب کنید و آنها را امیدوار نگه دارید.1
یا در تبیین وظایف نهاد روحانیت میفرماید:
دنیای امروز، میدان تعارض فلسفهها و افکار مختلف است و روحانیت باید برای حضور موثر در میدان پیکار جهانی اندیشههای گوناگون، از توان فکری کامل برخوردار باشد.2
تأکید بر سیاست کلان وحدت و انسجام در این دوره نیز به شدت ادامه دارد به حدی که یک سال با نام اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامگذاری میشود:
مسألهی دیگر، مسألهی اتحاد عمومی مردم است. دشمنان با تبلیغات خود، با جنگ روانی خود، با تلاشهای موذیانهی گوناگون خود سعی میکنند بین صفوف ملت ایران اختلاف بیندازند؛ به بهانهی قومیت، به بهانه ی مذهب، به بهانهی گرایشهای صنفی، وحدت کلمهی ملت را از بین ببرند؛ علاوهی بر این، در سطح دنیای اسلام هم یک تلاش وسیع عمیقی از سوی دشمن محسوس است برای این که میان ملت ایران و جوامع گوناگون مسلمان دیگر فاصله بیندازند؛ اختلاف مذهبی را بزرگ کنند؛ جنگ شیعه و سنی را در هر نقطهای از دنیا که ممکن باشد، به وجود بیاورند و عظمت و ابهت ملت ایران را در میان ملتهای دیگر - که روزبه روز بحمداللَّه تا امروز بیشتر شده - از بین ببرند. ملت ما باید هشیار باشد. تلاش برای سازندگی کشور و عمدهتر و مهمتر از آن، تلاش برای اتحاد کلمه و یکپارچگی ملی و اتحاد امت اسلامی ادامه یابد. عاقلانه، هوشیارانه، خردمندانه و مدبرانه بایستی این اتحاد را حفظ کرد و روزبه روز تقویت کرد. من به همین جهت به مسألهی اتحاد کلمهی ملتمان اهمیت میدهم. و به نظر من امسال، سالِ «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» است؛ یعنی در درون ملت ما اتحاد کلمهی همهی آحاد ملت و قومیتهای گوناگون و مذاهب گوناگون و اصناف گوناگون ملی؛ و در سطح بینالمللی، انسجام میان همهی مسلمانان و روابط برادرانهی میان آحاد امت اسلامی از مذاهب گوناگون و وحدت کلمهی آنها. امروز عظمت اسلام هم وابسته به استقلال ملتها و عزم راسخ ملتها است و ملت مسلمان ایران در این راه تاکنون بحمداللَّه پرچمدار بوده است و پرچمدار هم خواهد بود.3
اهمیت این سیاست از آن جا نشأت میگیرد که اختلاف از اساسیترین نقاط نفوذ دشمن به شمار میآید. اگر تفرقه در جامعهی مسلمانان ریشه بدواند؛ علاوه بر این که قدرت و مهابت آنان به شدت کاهش خواهد یافت، شاهد اتحاد ناگوار برخی گروههای مسلمان با کافران برای غلبه بر گروههای رقیب خواهیم بود. منافقان نیز از این وضعیت بالاترین بهره را خواهند برد.
در این دوره نظام جمهوری اسلامی به دورهی ثبوت رسیده است و تهدید کلیت آن به نحو صریح کمرنگ شده است. در دورهی امام، تأکید ساده بر حفظ اصل جمهوری اسلامی کاملاً معنادار بود. اما در دورهی ولایت آیةالله خامنهای اصل نظام تثبیت شده بود. البته نظام با فتنههایی چون فتنهی 18 تیر 78 یا فتنهی سال 88 مواجه بوده است؛ اما حتی این فتنهها هم نتوانستند به صراحت کلیت نظام را تهدید کنند. دشمن ناچار بود روشهای پیچیدهای را برای تهاجم به این نظام داشته باشد. استراتژی دشمن در این فتنهها جنگ روانی بود.
اما سیاست درازمدت دشمن تهاجم فرهنگی قرار گرفته است. تهاجمی که در درجهی اول هویت اسلامی این نظام را هدف گرفته است:
این نیز امروزه دیگر حقیقتی آشکار است که همت زورگویان و قلدران آمریکایی بر غارت منابع نظری و معنوی و تهیدست کردن ملت ایران از این پشتوانهی اقتدار خویش است. این منابع همان ایمان و امید و انگیزهی ملت ایران است و جوانان نخستین آماج این غارت فرهنگی هستند. نیت دشمن آن است که با این کار هزینهی تهاجم نظامی را از دوش خود بردارد و بدون آن به هدفهای پلید خود دست یابد. اگر آنان در غارت امید و ایمان و انگیزهی جوانان ما موفق شوند، سلطهی دوبارهی آمریکا بر ایران حتمی و برای آنان بیهزینه است4. اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوههای شهوانی و مادّی ندارد، تبدیل کند، پیروز شده است. این جا است که مبارزهی فرهنگی، مبارزهای واجبتر از واجب مىشود. امروز این کار را مىکنند5.
در این دوره، نظام با تهاجم سنگین فرهنگی مواجه بوده است؛ تهاجمی چنان پنهان که باور آن، حتی بر بسیاری از مسئولان فرهنگی کشور، سخت میآمد. یکی از سیاستهای کلان مقام معظم رهبری مبارزه با تهاجم فرهنگی بوده است. برای تحقق این سیاست، ایشان سه راهبرد اتخاذ کردهاند: آگاه کردن مردم و مسئولان از تهاجم فرهنگی، تبیین واقعیت تهاجم فرهنگی، تبیین راهبردهای دفاع در برابر تهاجم فرهنگی.
ایشان از همان اوایل تصدی منصب ولایت، مکرر برای آگاه کردن مسئولان کشور و کسانی که در حوزهی فرهنگ به نحوی درگیرند، هشدار دادند و با تلاشی سخت، اصل وجود چنین تهاجمی را نشان دادند؛ اگر چه باز عدهای راه را کج رفتند:
ما و همهی دستاندرکاران فرهنگ در کشور باید باور کنیم که امروز آماج تهاجمات فرهنگی دشمنانمان هستیم6. من یک وقت گفتم دشمنان «شبیخون فرهنگی» مىزنند. این ادّعا راست است و خدا مىداند که راست است. بعضی نمىفهمند؛ یعنی صحنه را نمىبینند. کسی که صحنه را مىبیند، ملتفت است که دشمن چه کار مىکند و مىفهمد که شبیخون است، و چه شبیخونی هم هست7! بعضی اینطوریاند؛ چشمشان را روی هم میگذارند؛ گفتند تهاجم فرهنگی نیست. بعد که قبول کردند تهاجم فرهنگی هست، به دنبال بحثهای ذهنی رفتند! «تهاجم یعنی چه؟»، «فرهنگ یعنی چه؟»، «فرهنگی چه چیزهایی را شامل میشود و چه چیزهایی را شامل نمیشود؟» ما به اینها چه کار داریم؟8. تهاجم فرهنگی غرب به مناطقی که از آن احساس خطر میکند، به ویژه به نظام اسلامی، بسیار جدی است؛ اما این مسأله هنوز خوب فهمیده نشده است. ...بنده طرفدار بحثهای نظرىِ این طوری نیستم که برویم در آنها غرق بشویم؛ اما به هر حال باید بحثهای نظری انجام بگیرد تا معلوم شود که پیشرفت به چیست9.
البته به تدریج تهاجم فرهنگی باور شد؛ به حدی که «امروز حتی دیرباورترین اشخاص نیز خط و نشان دشمنان سوگندخوردهی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را در صحنهی پرماجرای تهاجم فرهنگی، بوضوح مشاهده میکنند10». راهبرد دوم ایشان تبیین واقعیت تهاجم فرهنگی بود که در سخنرانی بسیار انجام شده است که شاید بتوان خلاصهی آن را در این بیان دید:
تهاجم فرهنگی این است که یک مجموعه، سیاسی یا اقتصادی، برای مقاصد سیاسی خود و برای اسیرکردن یک ملت، به بنیانهای فرهنگی آن ملّت هجوم میبرد. چنین مجموعهای هم چیزهای تازهای را وارد آن کشور و آن ملت میکند؛ امابه زور؛ امّا به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی.11
راهبرد دفاعی ایشان در مبارزه با تهاجم فرهنگی به طور عمده، دفاع فرهنگی بوده است که بر آگاه کردن خواص و توده استوار است.
یکی از مهمترین مشکلات دوران تثبیت در هر انقلابی کمرنگ شدن شعارها و ارزشهای اصیل آن انقلاب است. یکی از سیاستهای کلان ایشان آفتزدایی از شعارها و ارزشهای اصیل انقلاب و مانع شدن از فراموشی این شعارها و ارزشها بود:
اولین انقلابى که با مردم شروع کرد، با مردم ادامه داد، حرف خود را عوض نکرد، راه خود را تغییر نداد و اهداف خود را کم و زیاد نکرد، انقلاب اسلامى ایران است. این انقلاب به نام خدا و براى مردم و براى عدالت و استقلال و آزادى آغاز شد و این راه را همچنان ادامه داده است. هنوز شعارها همینها است و به توفیق الهى این شعارها همچنان خواهد بود.12
مسئلهی هویت از مسایلی است که در دوران تثبیت پررنگ میشود. در دورهی تأسیس شور انقلابی به حدی در جامعه گرمابخش است که جایگزین مؤلفههای دقیق هویت میشود. اما در دوران تثبیت مؤلفههای هویت باید به طور صریح مطرح باشند. این از جمله نکاتی است که رهبر معظم انقلاب به صورت یک سیاست کلان به آن توجه داشته است.
با وجود همهی اینها، اساس تحول باید بر «ملاحظهی عناصر اصلی هویت ملی» قرار داده شود، که آرمانهای اساسی و اصولی مهمترین آنها است. من این را عرض میکنم که صنعتی شدن، فراصنعتی شدن، پیشرفت علمی، پیشرفت خدماتی و پیشرفتهای بهداشتی و درمانی باشد؛ اما اساس اینها باید حفظ هویت ملی باشد. اگر یک کشوری همهی اینها را داشت، اما از لحاظ ملی، یک کشور بیهویتی بود، فرهنگاش وابستهی به دیگران بود، از گذشته و تاریخ خود هیچ بهرهای نداشت و نبرده بود، یا اگر گذشتهای داشت، آن گذشته را از چشماش دور نگه داشتند یا آن را در نظرش تحقیر کردند، این کشور مطلقاً پیشرفت نخواهد کرد؛ زیرا هویت ملی، اساس هر پیشرفتی است13.
ایشان محور هویت این نظام را اسلامیت آن تعریف میکنند:
ریشهها و اصالتها را حفظ کنیم و شالودهشکنی نکنیم؛ هویت ملی را به شدت مورد ملاحظه قرار دهیم و ارج بنهیم. هویت جمعی یک ملت، جزو آن چیزهایی است که در تحولات باید دست نخورد. ... [اگر این هویت ثابت بماند] پس، ثبات اجتماعی [در تحول به سوی وضع مطلوب] باقی میماند؛ به خاطر این که ریشهها و اصالتها و ساختارهای اصلی و هویت ملی محفوظ است. هویت ملی هم که میگوییم، ملیت در مقابل دین نیست؛ بلکه هویت ملی هر ملت، مجموعهی فرهنگها و باورها و خواستها و آرزوها و رفتارهای او است. [ملت ایران] یک ملت مذهبی، یک ملت موحد، یک ملت مؤمن و یک ملت معتقد به پاکان درگاه الهی و اهل بیت پیغمبر [صلی الله علیه و آله] است؛ این جزو فرهنگ و هویتشان است. هویت ملی که میگوییم، شامل همهی اینها هست؛ اینها را حفظ کنیم. حالا برای تغییر بخشهای غلط، کارهای غلط و راههای غلط، تلاش و پویایی لازم است. نقطهی مقابل، این است که هرج و مرج رفتاری و سیاسی و ساختارشکنی و پوچگرایی و فراموشی هویت ملی بر ما حاکم شده باشد. این، نقطهی مقابل آن چیز مطلوب است؛ یعنی ایجاد یک حرکت، اما در جهت خراب کردن آنچه که داریم و مفید است و لازم میدانیم. این، غلط است. ... باید راه آزاد اندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالودهشکنی و بر هم زدن پایههای هویت ملی نینجامد. ... پیشرفتی که با باختن هویت مستقل ملی همراه باشد و انسان خودش را از دست بدهد، پیشرفت نیست. تقلید رایج شدن و پیشرفت تقلید، پیشرفت نیست. ... زبان ملی را مغشوش کردن، هویت اسلامی ملی را سلب کردن و مدلبازی به جای مدلسازی، پیشرفت نیست14.
از سیاستهای کلانی که در دورهی ولایت رهبر معظم انقلاب با اصرار پیگیری شد، سیاست تولید علم و نهضت نرمافزاری بود. تولید علم سیاست کلانی متخذ از قرآن کریم و سنت معصومان (علیهم السلام) است. ایشان یکی از معیارهای اساسی پیشرفت علمی را تولید علم معرفی میکند:
پیشفرض دوم این است که این پیشرفت علمى، اگرچه که با فراگیرى علم از کشورها و مراکز پیشرفتهترِ علمى حاصل خواهد شد، بخشى از آن بلاشک این است، اما فراگیرى علم یک مسئله است، تولید علم یک مسئلهى دیگر است. نباید ما در مسئلهى علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگى ایجاد بشود، یک پیشرفتهایى پیدا خواهد شد؛ در این شکى نیست. لیکن دنبالهروى، نداشتن ابتکار، زیرِ دست بودنِ معنوى، لازمهى قطعىِ این چنین پیشروىاى است؛ و این جایز نیست. بنابراین، ما باید علم را خودمان تولید کنیم و آن را بجوشانیم. هر پلهاى از پلهها که انسان در مدارج علم بالا برود، او را آماده میکند براى برداشتن گام بعدى و رفتن به یک پلهى بالاتر. این حرکت را بایستى ما از خودمان، در درون خودمان، با استفادهى از منابع فکرى و ذخائر میراث فرهنگى خودمان ادامه بدهیم و داشته باشیم.15
چنان که ایشان به صراحت مطرح میکند؛ وابستگی علمی به غرب، وابستگی معنوی را به دنبال دارد و این به معنای از دست دادن هویت دینی است. در واقع، نهضت نرم افزاری و تولید علم بخشی از سیاست تعریف مؤلفههای دینی هویت ایرانی و انقلابی است که ایشان در پی آن است.
1دیدار گروهی از معلمان و فرهنگیان و جمعی از کارگران (۱۳۶۹/۰۲/۱۲ ).
2دیدار علما و روحانیان استان سمنان (۱۳۸۵/۰۸/۱۷).
3پیام نوروزی سال 86.
4پیام به نشست دفتر تحکیم وحدت (۱۳۸۱/۰۵/۲۷).
5دیدار اساتید، معلمین، دانشجویان، دانشآموزان و کارگران (۱۳۷۲/۰۲/۱۵).
6دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (۱۳۶۸/۰۹/۲۱).
7دیدار کارگران و فرهنگیان کشور (۱۳۷۲/۰۲/۱۵).
8دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان (۱۳۸۵/۰۸/۱۸).
9دیدار مسئولان خانههای فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور (۱۳۷۶/۰۶/۱۰).
10انتصاب اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی (۱۳۷۵/۰۹/۱۴).
11دیدار نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانه های گروهی (۱۳۷۱/۰۵/۲۱).
12دیدار پرسنل نیروى هوایى (۱۳۸۳/۱۱/۱۹).
13دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان (۱۳۸۵/۰۸/۱۸).
14همان (۱۳۸۵/۰۸/۱۸).
15دیدار جمعى از برجستگان و نخبگان علمى و اساتید دانشگاهها (۱۳۸۷/۰۷/۰۳).