مفهوم فقه
واژهی فقه برای علمی اصطلاح شده است که به مطالعهی شرعی عمل مکلف میپردازد و در یک اصطلاح عامتر برای فهم کل دین نیز به کار میرود. اهل لغت در کاربردشناسی مشتقات فقه، کاربرد آن را، اعم از صیغ لازم و متعدی، در این معانی استقصاء کردهاند: فهم الشیء، ادراک شیء و علم به آن، تبیین، فطنة (زیرکی و هوشیاری)، درک نیکو، دریافت نکات پنهان، دستیابی به امور نهانی با بهرهگیری از امور آشکار، فهم بر اساس دقت و تأمل، علم به مقتضای کلام بر اساس تأمل (رک: العین، مصباح اللغة، معجم مقاییس اللغة، مجمع البحرین، لسان العرب، مصطلحات و مفردات فقهیة، غریب الحدیث، المفردات فی غریب القرآن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، فروق اللغویة، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیة، ذیل واژه یا مادهی «فقه»).
بر اساس اقوال لغتشناسان و کاربردشناسی آنان میتوان معنای این ماده را چنین بیان کرد: فهم دقیق، هوشمندانه و نیکوی معانی پنهان یک امر بر اثر تأمل در جهات آشکار آن امر. متعلق فقه در معنای لغوی آن میتواند کلام، یک واقعه مشاهده شده، یک رأی و نظر و مانند آنها باشد. این معنا به تدریح به فهم هوشمندانه، دقیق و نیکوی معنای کلام خدا و رسول او و ائمهی اطهار علیهم السلام انتقال یافت و سپس از آن نیز اخص شده و به فهم این معانی در حوزهی خاص عمل و احکام آن منصرف شد و علم حاصل از این فهمها نیز علم فقه نام گرفت؛ چنان که فاضل مقداد مینویسد:
فقه گاهی بر علم طریق آخرت و حصول ملکهی احاطه به حقایق امور دنیوی و معرفت جزئیات دقیق آفات نفوس، به گونهای چنان ترسی بر آن استیلا یابد که از امور فانی روگردانده و امور باقی را پذیرا باشد، نیز اطلاق میشود. (مقداد بن عبد اللّٰه السّیورى حلّى «فاضل مقداد»، نضد القواعد الفقهیة على مذهب الإمامیة، ص6، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم، ایران، چاپ اول، 1403ق)
و سپس شواهدی هم از روایات برای این معنا ذکر کرده است. به نظر میرسد اصطلاح عام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمهی اطهار علیهم السلام است و اصطلاح خاص به دورهی پیدایش علم فقه مربوط باشد.