فقه ربوبی

وبلاگی برای معرفی مکتب فقه ربوبی و مسایل پیرامونی فقه ربوبی

فقه ربوبی

وبلاگی برای معرفی مکتب فقه ربوبی و مسایل پیرامونی فقه ربوبی

بسم الله الرحمن الرحیم
شریعت راه خداپسندانه و فراگیر بر همه‌ی حوزه‌ی عمل انسانی است که از طریق انبیاء به مردم عرضه می‌شود. خداوند از مقام ربوبیت شریعت را به انسانِ عبدِ کریم فرستاده است. هر فرد دیندار لازم می‌بیند همه‌ی زندگی خود را بر اساس شریعت الهیه سامان دهد. این مقصود مستلزم بازنگاری شریعت در قالب فقه است. حاصل بازنگاری چنین شریعت فراگیری، فقهی است که تئورى واقعى و کامل اداره‌ی انسان از گهواره تا گور باشد. این تصویر از فقه موجب تحولاتی در پایه‌های فقه می‌شود:
۱) موضوع فقه از فعل مکلف به ساخت‌های ارادی تعمیم می‌یابد. علاوه بر فعل مکلف، اموری چون ساختارهای سازمانی و ساختارهای اجتماعی نیز در موضوع فقه قرار می‌گیرند. این فقه، معرِّف معیارهای مشروعیت اعمال و ساختارها است.
۲) غایت فقه از تبیین احکام فعل مکلف به تبیین نظم شرعی ساخت‌های ارادی تعمیم می‌یابد. در این معنا فقه دانش مدیریت شرعی تصمیم است.
۳) عبدِ مخاطبِ شریعت، عبدی است که به جهت بهره‌مندی از قوه‌ی انتخاب و توان تصمیم عقلانی، شأن هدایت‌پذیری دارد و مربوب به ربوبیت خاص و آزاد از بندگی غیر خدا گشته و انزال شریعت، ارسال رسل و تسخیر جهان برای او است. در نسبت ربّ و عبد، عبد برای افعالش معنایی ورای اطاعت می‌یابد. او، چون ربّ را رحیم و رئوف به خود دیده و درمی‌یابد که اراده‌ی ربّْ کمالِ عبد است، اطاعت از وی را ضروری می‌یابد.
۴) فراگیری شریعت در نسبت ربّ و عبد، مستلزم نظام‌مندی شریعت به تبع نظام مطلوب حیات انسانی است. نظام زندگی جز در ساختار سیاسی اجتماعی مناسب تصویر کاملی ندارد، بنابر این، شریعت علاوه بر اینکه جنبه‌های صریح سیاسی دارد؛ مگر در یک فضای سیاسی و رویکرد مناسب به ولایت، به درستی قابل اجرا نیست.
5)حضور شریعت الهیه در شیوه‌ی جدید زندگی، مستلزم تدوین آن به صورتی متفاوت با وضع موجود است.
در این وبلاگ تلاش می‌شود که با توجه به ماهیت شریعت، شارع و مکلف، ماهیت فقه مورد کنکاشی جدید قرار گیرد. نتیجه‌ی این کنکاش علمی، تعریف هویتی برای فقه است تا آن به حدّ «از گهواره تا گور» انسان و مبدأ و مبنایی برای غنی‌سازی آن گسترش دهد.
(تاکنون این وبلاگ تخصصاً به فقه سیاسی می‌پرداخت. از این پس، این وبلاگْ تدریجاً به معرفی مکتب فقهی جدیدی با عنوان فقه ربوبی می‌پردازد.)
نویسنده: ابوالحسن حسنی
پژوهشگر و نویسنده در عرصه‌ی علوم اسلامی
پست الکترونیکی: a.h.h@chmail.ir

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان

«منشأ همه­ی قدرت­ها در انسان در هر ذرّه­ای از ذرّات وجود، اراده­ی الهی است»1؛ این حقیقت، یعنی توحید افعالی، مهم­ترین حقیقتی است که هر حکیمی باید آن را ببیند. بر این اساس، آیةالله خامنه­ای رهبران حکیم را رهبرانی وصف می‌کند که از خود عبور کرده و برای خود تلاش نمی‌کنند؛ بلکه خدا را می‌بینند، از او الهام می‌گیرند و به تمام معنا برای خدا مجاهدت می‌کنند و از شرک پرهیز می‌کنند.2 رهبر حکیم باید حقیقت «وَ ما رَمَیْتَ‏ إِذْ رَمَیْتَ‏ وَ لکِنَ‏ اللَّهَ‏ رَمى‏» در هر پیروزی ببیند.3

توحید افعالی باید در هویت و زندگی فرد جلوه­ی اساسی داشته باشد. بنابر این:

آن کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهده­دار می­شود، باید نمونه­ی ضعیف و پرتو و سایه­ای از آن ولایت الهی را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهی، قدرت و حکمت و عدالت و رحمت و امثال این‌ها است. آن شخص یا آن دستگاهی که اداره­ی امور مردم را به عهده می­گیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعه­ی اسلامی و همه­ی جوامع دیگری است که به شکل­های دیگر اداره می­شوند.4

این حکمت این راز اقتدار مردان خدا در جامعه، ماندگاری آن‌ها در تاریخ و فرهنگ­ها و نفوذ آن‌ها در دل­ها است.5 وی تصریح دارد که استحکام و اقتدار با دینداری و ایمان و معنویت تلازم دارد.6 در واقع، آیةالله خامنه­ای معیار توفیق را پیروزی حقیقی و ماندگار7 و نفوذ در دل­ها دانسته و بر آن است که اگر سخنی صادقانه و برای خدا باشد، خداوند تأثیر در دل­های مستعد را به او می­دهد.8 او بر آن است که هر ملتی رهبری داشته باشد که به دنیا و مطامع دنیا دل نسپرده باشد، در دشوارترین میدان­ها خواهد توانست بر بزرگ­ترین و لجوج­ترین و عنودترین دشمن­ها پیروز شود.9 وی با تأکید می‌گوید: «من عقیده­ی قاطع دارم که اگر این بزرگوار (امام خمینی «ره») همه­ی آن خصوصیات مثبت چون: علم و قاطعیت و هوش و شجاعت و اراده را دارا بود، ولی اخلاص و ارتباط با خدا و تنزه از شرک، به معنای تجنب از اهوای خود و دیگران، را نمی­داشت، به این توفیقات دست نمی­یافت»10.

آیةالله خامنه­ای تحلیل این مدعا را در دو مرتبه بیان می‌دارد. مرتبه اول مرتبه­ی توحید افعالی است که بر اساس آن هر توفیقی از سوی خدا است:

حرف آخرى که مى‏خواهم عرض کنم این است که غیر از ارتباطات رسمى و معمولى در نظام اسلامى، شما بدون اتّکا و توکّل به خدا و ارتباط ویژه با او، توفیق‏ لازم را به دست نخواهید آورد. توفیق از سوى‏ خدا است‏؛ جبر نیست. توفیق، یعنى جور کردن و جور آوردن و موافق طبع و موافق خواست آوردن کار. این، معناى توفیق است؛ نه این که وقتى مى‏گوییم خدا توفیق داد، یعنى پشت گردن آدم را گرفت که این کار را انجام دهد. بازهم اراده‏ى خودِ شماست که کار را انجام مى‏دهد؛ اما توفیق از طرف پروردگار است. اگر این توفیق و جور آمدن کار و فرصت لازم کار را مى‏خواهید، باید با خدا رابطه‏ى مستقیم برقرار کنید؛ رابطه‏ى تضرّع، رابطه‏ى خواست، رابطه‏ى ویژه. این رابطه با خدا را همه باید داشته باشند؛ اما شما که مسئول هستید و یکى از مدیریّت­هاى بالا در دست شماست شما که مى‏گویم، یعنى ما مسئولان، که من خودم از شما به این کار اولى هستم جزو شایسته‏ترین افرادى هستید که باید این رابطه‏ى ویژه را با خدا داشته باشید.11

و بر این اساس، در ادامه­ی همین سخنان وی مسئولان کشوری را توصیه به نوافل و حضور قلب در نماز و خواندن قرآن می‌کند. در حقیقت، در یک رهبر حکیم، دو بُعد و دو چهره مشاهده می­شود: یک چهره، چهره­ی رهبر و زمامدار است و چهره­ی دیگر، چهره­ی یک زاهد و عارف. چنین رهبر حکیمی در چهره­ی زمامداری و رهبری، هوشیار، باشهامت، باتدبیر، با ابتکار و دریادل است؛ اما همین انسان، در چهره‏ى زندگى شخصى و خصوصى خود، یک انسان زاهد و عارف و منقطع از دنیا؛ اهل خلوت و عبادت و گریه‏ى نیمه‏شب و اهل دعا، تضرّع، ارتباط با خدا، معنویت، عرفان و ذوق و حال است. آن سدّ مستحکم و کوه استوار که چهره‏ى باصلابتش دشمنانِ را مى‏ترساند و به خود مى‏لرزاند، وقتى‏که مسائل عاطفى و انسانى پیش مى‏آید، یک انسان لطیف، انسان کامل و یک انسان مهربان است.12 اساساً این تقوای13 شخصی است که حکمت را در انسان به وجود می‌آورد. آیةالله خامنه­ای در تبیین مراحل روزه­داری، مرحله­ی سوم را پرهیز از هر چیزی که ذهن و ضمیر انسان را از یاد خدا غافل کند، تعریف می‌کند و این روایت قدسی را ناظر به این مرحله می‌داند: «الصَّوْمُ‏ یُورِثُ‏ الحِکْمَةَ وَ الحِکْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیَقِینَ فَإِذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِیُسْرٍ»14.

روزه سرچشمه­های حکمت را در دل می­جوشاند. وقتی که حکمت بر دل حاکم شد، آن معرفت نورانی و روشن به وجود می­آید. معرفت که به وجود آمد، همان یقینی به وجود می­آید که حضرت ابراهیم از خدای متعال آن را می­خواست و در دعاهای این ماه مرتّب درخواست شده است. وقتی کسی دارای یقین بود، همه­ی دشواری­های زندگی بر او آسان می­شود و انسان شکست­ناپذیر از حوادث می­گردد.15

انسان، در هر مقامی باشد، در هر لحظه­ای از زندگی در معرض انتخاب و بر سرِ دوراهی است: راه خدا یا راه هوای نفس. عروج و تکامل هر فرد وابسته به انتخابِ خدایىِ او است: «هرچه انتخابِ خدایی بیشتر شود، صفای روح بیشتر می­شود، قوّتِ اراده بیشتر می­شود، توانایىِ ذاتی بیشتر می­شود، قدرتِ انجام کارهای بزرگ بیشتر می­شود، حتّی توانایىِ غلبه بر دشمنانِ دنیایی و توانایىِ اداره­ی کشور بیشتر می­شود».16

تحلیل دوم مقام معظم رهبری از نسبت توفیق با توحید افعالی، مربوط به معنای پیروزی است. از دیدگاه ایشان، پیروزی واقعی پیروزی فکر است:

پیروزى، دو پیروزى است: یک پیروزى، پیروزى‏اى است که انسان خودش آن را مى‏بیند؛ که آن، همین تشکیل حکومت و نابود کردن دشمنان انقلاب بود و امام این را به چشم مبارک خود مشاهده کرد. یک پیروزى، که از این پیروزى مهم‏تر و بل پیروزى‏ ماندگار است، پیروزى فکر و پیروزى راه و مدّعاست. این، همان پیروزى‏اى است که انبیاى الهى، با وجود این که در دوران حیات، آن همه مرارت را تحمّل کردند، بالاخره به آن نائل شدند. این پیروزى، پیروزىِ فکر و ایده و راه یک انسان بزرگ و متفکّر است. امام، به این پیروزى هم رسید.17

این تعریف بر این مبنا استوار است که در نظام سیاسی اسلام، قدرت متعلق به اشخاص نیست، متعلق به نظام است که یک تفکر را دربر دارد و قدرت و اختیارات قانونی مسئولان مساوی با مسئولیت آنان است و اختیاری منهای مسئولیت تعریف ناشده است.18 با این تعریف از پیروزی است که امام خمینی را در چنین رجزی در برابر دشمنان معرفی می‌کند:

یک نفر یک تنه وارد میدان شد؛ با جاذبه­های عظیمی که خدای متعال به برکت خصوصیّات ذاتی و اکتسابی در او قرار داده بود، دل­ها را مجذوب خود کرد؛ دست­ها و پاها را به حرکت وادار کرد؛ مغزها را به اندیشیدن انداخت و این حرکت عظیم را در اینجا، و نهضت عظیم جهانی و بیداری اسلامی را در دنیا به وجود آورد: «باش تا صبح دولتش بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است». بعد از این، راه امام و حکمت امام و مکتب امام و تفکّر امام، در دنیا نقش­ها خواهد آفرید و نسل­ها آن را آزمایش خواهند کرد.19

خروج از شرک و توحید افعالی ملازم با اخلاص است که یک حکمت­ قرآنی و اسلامی است.20 راه رهبران حکیم فقط با اخلاص طی شدنی است.21 به همین جهت آیةالله خامنه­ای با اشاره به مشکلات بزرگ جامعه­ی مسلمانان اشاره دارد که اخلاص و آزادگی رهبران سیاسی و دینی قابل حل بود.22 به علاوه، چنان که پیشتر اشاره شد؛ وی با استناد به روایت علوی «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ‏ وَ بَیْنَ‏ اللَّهِ‏ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ» اخلاص را عامل جلب دل مردم می‌داند23 و در جای دیگری می‌گوید که محبوبیت امام خمینی (ره) به خاطر اسلام بود.24

رهبر حکیم محبوبیت و اقتدار خودش را در کاخ­های مجلل نمی­یابد؛ بلکه زندگی زاهدانه در پیش می‌گیرد و با لباس و زبان و اخلاق انبیا با مردم برخورد می­کند.25 رهبر حکیم برای اقتدار ملی دو پایه می‌بیند: 26

  1. ارتباط واقعی با خدا؛ یعنی کارها و تصمیم­هایش برای خدا باشد.

  2. توجه مردم که این پایه نیز وابسته به پایه­ی اول است؛ یعنی اگر کارها مخلصانه و برای خدا بود، توجه مردم نیز به دست خواهد آمد.

آیةالله خامنه­ای به آثار دیگر توحید افعالی در رهبری نیز اشاره دارد. برای نمونه، وی در توصیف رهبر حکیم اشاره دارد توحید افعالی و ایمان وی مانع حتی یک لحظه تردید می‌شود27 یا خستگی دیده شود28 یا مرعوب شود29. هم چنین، روشن است که اگر قدرت با این حکمت ممزوج شود، فسادآور نخواهد بود، بلکه رهبر حکیم چون قدرت را از خود و برای خود نمی‌بیند، خدمتگزاری را برتر و بالاتر از رهبری خواهد دید.30 به علاوه، این ارتباط با خدا و اتصال با خدا در رهبر حکیم چنان سکینه و آرامشی به وجود می­آورد که در جایی که دیگران وحشت­زده می­شوند، او آرام می‌ماند و آنجایی که دیگران به تزلزل می­افتند، او قاطع و مصمم است.31 سکینه، یعنی حالت استقرار و آرامش روانی و فکری؛ و نقطه­ی مقابل این اطمینان، حالت تشنّج فکری و آشوب فکری و بی­انضباطی فکر و اندیشه و احساسات است که بزرگترین گرفتاری دنیای مدرنی است که داعیه­ی رهبری جهان را دارد.32

وقتی حکیم به توحید افعالی رسید، هر کارش برای خدا خواهد بود. در واقع، اسلام می‌خواهد در محیط مسلمانی، همه­ی فردی همه­ی کارهایشان را در راه خدا و براى خدا انجام دهند تا هم فایده­ی مادّى آن کار و هم فایده‏ى معنوى و روحى که حصول آن وابسته به قصد قربت است، هر دو به دست آید. نتیجه­ی این روحیه این است که فرد مراقب حلال و حرام شده و:

حرکت دست او حرکت ظالمانه نخواهد بود و حرکت اندیشه و فکر او هم، حرکتی در جهت زیان انسانیت و برادر مسلمان خود نخواهد بود. یعنی همین چیزی که به ظاهر خیلی کوچک به نظر می­آید، موجب می­شود که تمام مشکلات حیات بشری که همین جرائم و گناهان و تخلّفات گوناگون انسان‌ها و شهوترانی­ها و فزون­طلبی­ها و آزها و امثال این‌ها است، به تدریج از انسان فاصله بگیرد. ببینید چطور حکمت دین و احکام شرعی، از جای کوچک و از نقطه­ی کمی آغاز می­کند و ناگهان یک پهنه­ی وسیع را فرامی­گیرد! بنابراین، قصد قربت یعنی جهت33 جهت­دار کردن کار.34

وقتی چنین نگرشی بر کارها و زندگی حاکم شود، ذرّه ذرّه‏ى وقت قیمت پیدا می‌کند که به ویژه برای رهبران و مسئولان اهمیت ویژه دارد.35 آیةالله خامنه­ای با اقتباس از نهج­البلاغه به نتایج حکیمانه­ی دیگری نیز اشاره دارد: ایمان مخلصانه، جهاد فداکارانه، ذوب شدن در امر و نهی الهی، اطاعت و عبودیت مطلق در مقابل خداوند، بی­اعتنایی به زخارف دنیوی و جهات مادی، رحم و انصاف و عدالت نسبت به عموم مردم، نگاه عطوفت­آمیز به مظلومان، ضعیفان و مستضعفان، ایستادگی و قاطعیت در مقابل دشمنان دین، رفتن به دنبال وظیفه در همه­ی شرایط و با هرگونه سختی و دشواری.36 بر همین پایه، آیةالله خامنه­ای خصوصیات را که شخصیت امیرالمؤمنین مظهر آن‌ها است، شرط هدایت و زعامت امت اسلامی می‌داند: تقوا، تدین، پای­بندی مطلق به دین، ملاحظه­ی غیر خدا و غیر راه حق را نکردن، بی­پروا در راه خدا حرکت کردن، برخورداری از علم، برخورداری از عقل و تدبیر، برخورداری از قدرت عزم و اراده.37 روشن است که شکل کامل این الگو رهبری حکیمانه در یک جامعه­ی اسلامی ممکن است؛ اما به شکل غیر کامل، در همه­ی ملتها و در میان همه­ی جوامع عملی است؛ به این صورت که رهبری به پارساترین، پاک­ترین و بی­اعتناترین انسان‌ها به قدرت که قدرت را سرمایه­ی شخصی خود به حساب نمی­آورند و از آن برای سود شخصی خویش استفاده نمی­کنند، سپرده شود.38

سنجیده کار کردن یکی از شاخصه­های حکیمانگی است، یعنی پیش از انجام هر کار و بیان هر سخنی باید جوانب آن‌ها خوب سنجیده بشود.39 به همین جهت رهبر انقلاب اسلامی تأکید می‌کند حکیمانگی کارها در نظام اسلامی به این معنا است که از روی احساسات و بی‏توجه به منافع و شرایط لازم و بهره‏هایی که ما باید از رابطه با دنیا بگیریم، حرکت نکنیم.40 هم چنین، در شاخصه­های حکیمانگی به این نکته هم اشاره دارد که انسان حکیم‏ انسانی است نه در جایی که باید شتابزدگی نکند، شتابزدگی می‏کند؛ نه آن جاهایی که باید با سرعت حرکت کند، کوتاهی می‏کند.41 اما نکته­ی اساسی در این سنجش منحصر نکردن سنجیدگی به حسابگر­ی­های مادی است. این همان تفاوت اساسی حکمت با حسابگری­های مادی است که وی در مقایسه­ی حسابگری­های امام خمینی (ره) و دشمنان اسلام و انقلاب بیان می‌کند.42 اصلاح رابطه با خدا به نحوی فراتر از محاسبات مادی و حقیر، رابطه با مردم را اصلاح می‌کند که حکمت روشن­گر آن محاسبات حقیقی در عالم وجود است.43 وی، با تحلیلی تاریخی، نبودِ چنین رابطه‌ای میان رهبران و مردم را دارای نقش اساسی در فروپاشی شوروی44 می‌داند و با ذکر شواهد فراوان شکست بسیاری از انقلاب­ها در جهان، به ویژه انقلاب­های چپ،45 نیز نتیجه­ی بیگانگی از مردم می­شمارد.



1بیانات، 1378، دیدار مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در صحن حضرت امام خمینی (1378/01/01)، ص1.

2بیانات، 1386، دیدار هزاران نفر از مردم در مراسم هجدهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) (1386/03/14)، ص53؛ و نیز: بیانات، 1368، مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان (1368/03/21)، ص34.

3بیانات، 1389، جمع دانش­آموختگان دانشگاه امام حسین (ع) در سالروز حماسه­ی فتح خرمشهر (1389/03/03)، ص44.

4بیانات، 1369، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت عید سعید غدیر (1369/04/20)، ص149.

5بیانات، 1386، دیدار هزاران نفر از مردم در مراسم هجدهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) (1386/03/14)، ص53.

6بیانات، 1370، دیدار با اعضای ستاد پیگیری قطعنامه­ی 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد(322) (1370/09/30)، ص308.

7بیانات، ‏1378، دیدار فرماندهان و گروه کثیرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت «روز پاسدار» (22/ 08/ 1378)، ص 114.

8بیانات، 1369، دیدار با میهمانان خارجی مراسم اولین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) (1369/03/16)، ص126.

9بیانات، 1387، دیدار عمومی مردم لار (1387/02/19)، ص66.

10بیانات، 1368، مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان (1368/03/21)، ص33.

11بیانات، 1376، دیدار رئیس‏جمهور و هیئت وزیران به مناسبت آغاز هفته‏ى دولت‏ (02/ 06/ 1376)، ص90.

12بیانات، 1378، خطبه­های نماز جمعه­ی تهران (1378/03/14)، ص44.

13بیانات، 1369، دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد (1369/06/29)، ص233.

14حسن بن محمد دیلمى، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص203، الشریف الرضی‏، قم‏، چاپ اول‏، 1412ق‏. نتیجه روزه، حکمت است و نتیجه­ی حکمت، معرفت، و نتیجه­ی معرفت، یقین است و هر گاه بنده‏اى به یقین رسید، برایش مهم نیست که زندگی­اش به سختى مى‏گذرد یا به راحتى‏.

15بیانات، 1378، خطبه­های نماز جمعه­ی تهران (1378/09/26)، ص140.

16بیانات، 1373، دیدار فرماندهان رده­های مختلف «سپاه پاسداران» (1373/06/29)، ص88.

17بیانات، 1375، اجتماع پرشکوه زائران مرقد امام خمینى (ره) (14/ 03/ 1375)، ص52.

18بیانات، 1382، دیدار استانداران سراسر کشور (1382/10/22)، ص207.

19بیانات، 1378، خطبه­های نماز جمعه­ی تهران (1378/07/09)، ص88.

20بیانات، 1371، دیدار نمایندگان دوره­ی چهارم مجلس شورای اسلامی (1371/03/20)، ص46.

21بیانات، 1369، دیدار با میهمانان خارجی مراسم اولین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) (1369/03/16)، ص126.

22مکتوبات، 1372، پیام به مناسبت برگزاری کنگره­ی عظیم عبادی سیاسی حج (1375/02/04)، ص21 ( اشکالی که در تاریخ وجود دارد، مربوط به منبع است).

23بیانات، 1371، دیدار نمایندگان دوره­ی چهارم مجلس شورای اسلامی (1371/03/20)، ص46.

24بیانات، 1368، مراسم بیعت گروه­های مختلف (1368/04/21)، ص178.

25بیانات، 1368، خطبه­های نماز جمعه­ی تهران (1368/04/23)، ص186.

26بیانات، 1374، دیدار با رئیس جمهور و هیئت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفته­ی دولت (1374/06/08)، ص76 و نیز: بیانات، 1369، دیدار با اعضای مجلس خبرگان (1369/04/25)، ص157.

27بیانات، 1371، دیدار مهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) (1371/03/13)، ص35.

28بیانات، 1374، دیدار با جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش جمهوری اسلامی به مناسبت هفته­ی دفاع مقدس (1374/07/05)، ص95.

29بیانات، 1378، مراسم اعطای سردوشی در دانشگاه دریایی امام خمینی(ره) و دانشگاه علوم و فنون دریایی سپاه نوشهر (1378/02/29)، ص28.

30بیانات، 1370، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران (1370/05/23)، ص124 و نیز: بیانات، 1368، مراسم بیعت ائمه­ی جمعه­ی سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان (1368/04/12)، ص122.

31بیانات، 1386، دیدار هزاران نفر از مردم در مراسم هجدهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) (1386/03/14)، ص53 و نیز: بیانات، 1371، دیدار دانش­آموزان، دانشجویان، معلمان و پرستاران، به مناسبت روز 13 آبان (1371/08/13)، ص116.

32بیانات، 1377، دیدار روحانیون و مبلغان در آستانه­ی ماه مبارک رمضان (1377/09/23)، ص189.

33ظاهراً واژه­ی «جهت» زاید است.

34بیانات، 1374، دیدار با جمع کثیری از کارگران، معلمان و فرهنگیان کشور (1374/02/12)، ص19.

35بیانات، ‏1374، نمایندگان دوره‏ى چهارم مجلس شوراى اسلامى (08/ 03/ 1374)، ص 36.

36بیانات، 1385، دیدار گروه­های مختلف مردم به مناسبت میلاد باسعادت علی بن ابی طالب (ع) (1385/05/17)، ص72.

37بیانات، 1385، دیدار اقشار مختلف مردم قم در سالروز عید سعید غدیر خم (1385/10/18)، ص248.

38بیانات، 1370، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت عید سعید غدیر (1370/04/10)، ص88.

39بیانات، 1370، دیدار با مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی ایران (1370/04/18)، ص96.

40بیانات، 1368، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، در آستانه‏ی یازدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1368/11/09)، ص454.

41بیانات، 1384، دیدار اعضای هیئت دولت (‏1384/07/17)، ص189.

42بیانات، 1371، دیدار نمایندگان دوره‏ی چهارم مجلس شورای اسلامی (1371/03/20)، ص46 و47؛ و نیز: بیانات، 1371، دیدار با رئیس‏جمهور و هیئت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفته‏ی دولت (1374/06/08)، ص76.

43بیانات، 1370، ‏دیدار با اعضای ستاد پیگیری قطعنامه‏ی 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد (1370/09/30)، ص308.

44بیانات، 1370، ‏دیدار با اعضای ستاد پیگیری قطعنامه‏ی 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد (1370/09/30)، ص308.

45بیانات، 1369، دیدار با ائمه‏ی جمعه‏ی سراسر کشور (1369/03/07)، ص 105 و 106.

  • ابوالحسن حسنی

ولایت فقیه

مشروعیت

از دیدن نظرات شما خوشحال می‌شوم (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی