مبنا و معنای رهبری حکیمانه از منظر آیة الله خامنهای
آیةالله خامنهای حکمت و عقلانیت را در کنار معنویت و عدالت، یکی از اصول سهگانهای میشمارد که اسلام بر آنها استوار است1 و اصول اساسی سه گانهی سیاست خارجی را عزت، حکمت و رعایت تقیه میداند.2 هم چنین، با اشاره به آیهی «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ (آلعمران : 164)»، در بیان اهداف بعثت در قلمرو حیات فردی انسان، میگوید:
این تزکیه و آموختن کتاب و حکمت، همان تحول درونی انسان است. انسان برای اینکه به هدف خلقت خود برسد، باید به هدف بعثت انبیا در بارهی خود نائل شود. یعنی متحول گردد؛ درست شود؛ خوب شود و از آلودگیها و پستیها و عیبها و هواجسی که در درون انسان است و دنیا را به فساد میکشاند، نجات پیدا کند.3
به همین جهت، حکومت پیامبر با حکمت همراه است و چنان که در آیهی «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً * وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً» آمده است، او بشارتدهنده، بیمدهنده، شاهد و ناظر بر همهى بشریت و بر همهى تاریخ، فراخوانندهى همهى بشریت به سوى خدا و چراغ نورافشان راه انسانها است.4 بنابر این، حکمت در نظام رهبری اسلام جایگاهی مهم دارد و آیةالله خامنهای نیز رفتارهای سیاسی پیامبر، از قبیل مذاکره، جنگ و قرارداد را با معیار حکیمانگی تحلیل و تفسیر میکند، حکمتی که از قرآن اخذ شده است و بر این اساس، حکمت را، به معنای «رعایت مصلحت جمهورى اسلامى و ملاحظهى تمام استفادههایى که این نظام میتواند از ارتباط با آن دولتها ببرد» در رفتار سیاسی کارگزاران نظام را لازم میشمرد.5
مبنای دیگر برای حکیمانگی رهبری، این است که «رهبری یک منصب الهی است و تابع ملاکهای الهی و معنوی و واقعی است»6. کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهدهدار میشود، ولایتش باید جلوهای، هرچند ضعیف از ولایت الهیه باشد که حکمت یکی از خصوصیات آن است. آیةالله خامنهای این ویژگی را فارق جامعهی اسلامی از همهی جوامع دیگری که به شکلهای دیگر اداره میشوند، میداند و جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصىِ متکىِ به نفع و سود شخصی یا گروهی از آن دور است «لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد؛ خودخواهی نباید حاکم بشود، هوی و هوس از هرکس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی نباید حکومت کند».7 چنان که آمد، شرط ولایت فقیه تقوا، آن هم در سطحی بسیار بالا است؛ از سوی دیگر، حکمت و بصیرت نیز از تقوا ناشی میشوند.8 اساساً تعبیر «دستگاه هدایت» و «مرکز هدایت عمومی» از ولایت فقیه، جز با حکیمانگی آن نمیتواند سازگار باشد. در واقع، چنان که آمد، به نظر آیةالله خامنهای، رهبری به عناوین تعلق میگیرد، نه به شخص. بر این اساس، رهبری باید عناوینی را که شرط ولایت وی به شمار میآیند، حفظ نماید؛ اگرچه مستلزم ایثار جان باشد؛ زیرا با حفظ این عناوین او میتواند بر دلهای مردم حکومت کند، حتی اگر مسند رسمی رهبری کشور در اختیار دیگری باشد9 و با الهام از او انسانهای معمولی به انسانهای بزرگی تبدیل شوند.10 به هر حال، ملتها همیشه آمادهاند؛ این رهبراناند که باید بتوانند از این آمادگی بهرهی حکیمانه ببرند.11
هم چنین، چنان که آمد، رهبری سیاستگذار کلّىِ نظام محسوب میشود. این سیاستهای اسلام برای رهبری امت مستلزم حکمت است. کسی که حکیم نباشد، نمیتواند نسبت این سیاستها را با اهداف درک کند. برای نمونه، در روایات آمده است: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاس».12 آیةالله خامنهای از این را یک حکمت میداند و از آن نتیجه میگیرد که راه جلب دل مردم، اخلاص است که حقیقتی فراتر از محاسبات عادی است.13 هم چنین با دید حکیمانه است که میتوان آیهای چون «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنىَ وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُواْ (سبأ : 46)» بر کارهایی که باید انجام داد، میتوان تطبیق کرد.14 هم چنین، عدالت مورد نظر در گفتمان شیعه مفهومی اساسی است، به حدی که برجستهترین ویژگی امیرالمؤمنین (علیه السلام) عدالت شناخته شده است. آیةالله خامنهای با اشاره به این نکته تصریح میکند که عدل به آن معنایی که ما جزو اصول دین میدانیم، اقتضای انتخاب شخصیتی مثل امیرالمؤمنین (علیه السلام) را برای رهبری و هدایت مردم داشت.15 این نکته را به روشنی میتوان درک کرد؛ زیرا تحقق این معنا از عدالت جز با حکمت ممکن نیست.
دیدِ حکمت، درک چیزها با یک احساس معنوی است16 و این همساز با ولایت فقیه است که در عین سیاسی بودن، معنوی نیز است. اساساً معنویت در نظر آیةالله خامنهای یک رکن رهبری و فرماندهی به شمار آمده است: «فرماندهی، یک امر معنوی، یک نوع رهبری، یک نوع ادارهی همه جانبه و یک چیز متکی به ذهن و احساس و عمل و جسم و روح و با سازماندهی و شکل سازمانىِ صحیح است».17
آیةالله خامنهای به حیات طیبهی اسلامی نیز توجه دارد؛ که شرط ضروری سعادت و کمال انسان است. وی بر آن است که هدف همهی دلسوزان بشر و راهنمایان بزرگ انسان و انبیای عظام و اولیا و مجاهدان فی سبیل الله در طول تاریخ و هدف همهی تلاشهای بعد از پیروزی انقلاب تشکیل حیات طیبهی اسلامی است؛ از طرف دیگر، سعی همهی دشمنان انسان و شیاطین و طواغیت دور کردن بشر از این حیات است.18 این نکته نیز میتواند مبنایی از دیدگاه آیةالله خامنهای برای تعریف رهبری حکیمانه تلقی شود.
آیةالله خامنهای حکیمانگی رهبری را بر آموزهی توحید افعالی نیز میتوان استوار میکند. بنابر آموزهی توحید افعالی، هیچ کاری در عالم بدون ارادهی خداوند صورت نمیپذیرد؛ حتی در حوزهی سیاست.بنابر این، بدون ارادهی الهی هیچ دشواری حل نمیشود و هیچ موفقیتی به دست نمیآید. آموزهی توحید تنها محدود به حوزهی نظر نمیشود؛ بلکه به حوزهی تصمیم و عمل نیز گسترش مییابد. آیةالله خامنهای توحید را چنین تبیین میکند:
اسلام، دین توحید است و توحید یعنى رهایى انسان از عبودیت و اطاعت و تسلیم در برابر هر چیز و هر کس به جز خدا؛ یعنى گسستن بندهاى سلطهى نظامهاى بشرى؛ یعنى شکستن طلسم ترس از قدرتهاى شیطانى و مادّى؛ یعنى تکیه بر اقتدارات بىنهایتى که خداوند در نهاد انسان قرار داده و از او به کارگیرى آنها را، همچون فریضهاى تخلفناپذیر، طلب کرده است؛ یعنى اعتماد به وعدهى الهى در پیروزى مستضعفین بر ستمگران و مستکبرین به شرط قیام و مبارزه و استقامت؛ یعنى دل بستن به رحمت خدا و نهراسیدن از احتمال شکست؛ یعنى استقبال از زحمات و خطراتى که در راه تحقق وعدهى الهى، آدمى را تهدید مىکند؛ یعنى مشکلات راه را به حساب خدا گذاشتن و خود را به پیروزى حتمى و نهایى امیدوار داشتن؛ یعنى در مبارزه، چشم به هدف عالى که نجات جامعه از هرگونه ستم و تبعیض و جهل و شرک است دوختن و عوض ناکامیهاى شخصى و میان راهى را نزد خدا جستن؛ و خلاصه یعنى خود را مرتبط و متصل به اقیانوس لایزال قدرت و حکمت الهی دیدن و به سمت هدف اعلی، با امید و بیتشویش شتافتن. همهی عزت و اعتلایی که به مسلمین وعده داده شده، در سایهی چنین ایمان و درک روشن و عمیقی از توحید است. بدون فهم درست و پایبندی عقیدتی و عملی به توحید، هیچکدام از وعدههای الهی در بارهی مسلمانان عملی نخواهد شد.19
به همین دلیل، آیةالله خامنهای با استناد با استناد به آیهی کریمهی «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى» این جملهی امام خمینی (ره) را «خرمشهر را خدا آزاد کرد» حکیمانهترین و دقیقترین سخن میخواند20. اما از سوی دیگر، تأکید دارد خدایی که صدها دشواری را در طرفةالعینی حل میکند، یک قدم را میتواند سالیان دراز نگه دارد.21 بنابر این، رهبر الهی، هم چون رهبران مادی نیست که برای حل مشکلات در پی محاسبات مادی باشد؛ بلکه باید بتواند ارادهی الهی را ببیند و دست او را در هدایت خود ببیند و این جز با حکمت ممکن نیست.22
محاسبات حکمتآمیز الهى همان محاسبات حقیقى عالم وجود، است23 و از این جهت، حکمت با حق نسبتی وثیق و روشن دارد، زیرا حق «قرارِ حقیقىِ عالمِ وجود» است؛ یعنی همانکه خدا آن را چنان آفریده است که باید باشد.24 حکیم بر اساس حق حکم میکند که البته در این صورت باید نورانیت نفسانی و نگاه رحمانی داشته باشد.25 در حدیث منسوب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز آمده است: «رَأْسُ الْحِکْمَةِ لُزُومُ الْحَقِّ وَ طَاعَةُ الْمُحِقِّ»26.
کار حکیمانه، ضروری است و کار غیرحکیمانه نیز نباید انجام گیرد؛ زیرا ضرر کار غیرحکیمانه، در حوزههای کلانی چون رهبری، ، عمیقتر و عمومیتر و چشمگیرتر و نقدتر است. اگرچه رعایت این دستور بسیار مشکل است؛ اما این مشکل بودن مجوز این نمیشود که کارها از ترس تعطیل غیر حکیمانه شدن تعطیل شود.27
1بیانات، 1383، دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور (1383/05/25)، ص115.
2بیانات، 1368، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، در آستانهى یازدهمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى ایران (1368/11/09)، ص454.
3بیانات، 1371، دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، به مناسبت عید مبعث (1371/11/01)، ص149.
4بیانات، 1385، صحن جامع رضوی، ص 4، (1385/01/01).
5بیانات، 1368، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، در آستانهی یازدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ص454.
6بیانات، 1368، خطبههای نماز جمعهی تهران، ص473.
7بیانات، 1369، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت عید سعید غدیر، ص 149
8بیانات، 1369، دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ص232
9بیانات، 1379، دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ص70 و 72.
10بیانات، 1372، اجتماع مردم نوشهر، ص 35.
11مکتوبات، 1371، پیام به سمینار در پاکستان، ص 20. و نیز: 1372، اجتماع بزرگ فرماندهان«نیروی مقاومت بسیج» سراسر کشور در دومین روز از«هفتهی بسیج»، ص 115.
12نهج البلاغة (صبحی صالح)، حکمت89، ص483 (هر کس میانهی خود را با خدا درست کند، خدا میانهی او را با مردم درست میکند).
13بیانات، 1371، دیدار نمایندگان دورهی چهارم مجلس شورای اسلامی، ص 46.
14بیانات، 1368، دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، در آستانهی یازدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ص 451.
15بیانات، 1379، خطبههای نماز جمعهی تهران، ص 200.
16بیانات، 1369، دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ص233. بیانات، 1369، دیدار با فرماندهان عالیرتبهی نیروهای نظامی و انتظامی، و اعطای آییننامهی انضباطی نیروهای مسلح به رئیس ستاد فرماندهی کل قوا، ص397.
17بیانات، 1369، دیدار با فرماندهان عالیرتبهی نیروهای نظامی و انتظامی، و اعطای آییننامهی انضباطی نیروهای مسلح به رئیس ستاد فرماندهی کل قوا، ص395.
18بیانات، 1368، دیدار با گروههای مختلف مردم و میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم دههی فجر و کنفرانس اندیشهی اسلامی، ص458.
19مکتوبات، 1369، پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، ص43 و 44.
20بیانات، 1389، جمع دانشآموختگان دانشگاه امام حسین(ع) در سالروز حماسهی فتح خرمشهر، ص232
21بیانات، 1369، دیدار با رهبران گروههای جهادی افغانستان، به همراه صبغة الله مجددی (رئیس جمهور موقت افغانستان) و نمایندهی رهبری در امور افغانستان و جمعی از مسئولان وزارت امور خارجه، ص303.
22بیانات، 1369، دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ص233. بیانات، 1371، دیدار نمایندگان دورهی چهارم مجلس شورای اسلامی، ص47.
23بیانات، 1369، دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ص233. بیانات، 1371، دیدار نمایندگان دورهی چهارم مجلس شورای اسلامی، ص47.
24بیانات، 1374، دیدار رئیس، مسئولان و قضات«قوهی قضائیه»، ص 62.
25بیانات، 1368، مراسم بیعت ائمهی جمعهی سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان، ص128.
26عبد الواحد بن محمد تمیمى آمدى، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص59، دفتر تبلیغات اسلامی، ایران، قم، چاپ اول، 1366ش.
27بیانات، 1370، دیدار با مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی ایران (1370/04/18)، ص96.