نسبت عبادات با سیاست
بخش اعظمی از شریعت، جز در یک زمینۀ سیاسی قابل اجرا نیست و حتی گاهی بدون چنین زمینهای معنایی نخواهد داشت؛ چرا که موضوع بسیاری از احکام شرعی جز در ظرف جامعه و سیاست قابل تحقق نیست. هم چنین، اگرچه برخی از احکام شرعی، فی حد نفسه، بدون لحاظ حیثیت سیاسی و اجتماعی جعل شدهاند؛ اما خدای متعال آنها را نیز با اعتبار شرعی حکیمانه به حوزۀ سیاست پیوند زده است. برای نمونه، ایمان، به تنهایی و بدون در نظر گرفتن امور دیگر، حیثیت سیاسی اجتماعی ندارد و یک رابطهی خصوصی بین انسان و خداوند است. اما خدای متعال قبول یا حتی صحت ایمان را وابسته به مقولات سیاسی میکند؛ چنان که میفرماید:
فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً (النساء : 65)
پس نه، به پروردگارت قسم ایمان نیاوردهاند، مگر اینکه در هر آنچه میانشان ستیز است، تو را حاکم کنند و سپس نسبت به قضاوت تو بدون احساس دلآزردگی، کاملاً تسلیم و پذیرا باشند.
این نکته حتی در احکامی فرعی، چون عبادات نیز جریان دارد. به سند صحیح، امام باقر (عَلَیْهِ السَّلَامُ) میفرماید:
ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْیَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ. إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً (النساء : 80)». أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ اللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ، مَا کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ وَ لَا کَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ.1
فراز، قله و کلید دین و درِ اشیاء و خشنودی خدای رحمان اطاعت از امام پس از شناخت او است. همانا خدای عز و جل میفرماید: «کسی که از رسول اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است و هر کس روی گرداند، ما تو را نگهبان آنان نفرستادیم». اگر مردی شبش را به قیام و روزش را به روزه گذارند و همهی مالش را صدقه دهد و همهی روزگارش را حج گزارد، در حالی که ولایت ولی خدا نمیشناسد تا پیرویاش نماید و همهی کارهایش با راهنمایی او به آن کار باشد، برای او حقی در ثواب بر عهدهی خدا نیست و از اهل ایمان نیست.
1کلینی، الکافی، ج2، ص19.