مؤلفههای عقیدتی هویت اسلامی
توحید نخستین اعتقاد در دین اسلام بوده و اساس اسلام بر آن استوار است. توحید یعنی شناختن یگانگی خدای متعال و پذیرش ایمان به آن. اهمیت توحید به قدری بالا است که ادیان و مذاهب الهی با توجه به موضعشان نسبت به توحید دستهبندی میشوند. امام رضا (عَلَیْهِ السَّلَامُ) در حدیث مشهور سلسلة الذهب از رسول خدا (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ اله وَ سَلَّمَ) نقل میکند: «قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِی وَ مَنْ جَاءَ مِنْکُمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِالْإِخْلَاصِ دَخَلَ فِی حِصْنِی وَ مَنْ دَخَلَ فِی حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»1. توحید بالاترین مقام از مقامات انبیا و اولیا شناخته میشود.2 البته توحید زمانی ارزش هویتی دارد که در زندگی مؤثر باشد؛ چنان که امام خمینی (ره) در بیان تطهیر قلب از اعتماد به خلق مینویسد:
و آن تطهیر حاصل شود به توحید فعلی حق جلّ و علا که سرچشمهی جمیع طهارات قلبیّه است. و باید دانست که مجرد علم برهانی و قدم تفکّری در باب توحید فعلی نتیجهی مطلوبه ندارد، بلکه گاه شود که کثرت اشتغال به علوم برهانیّه سبب ظلمت و کدورت قلب شود و انسان را از مقصد اعلی باز دارد، و در این مقام گفتهاند: العلم هو الحجاب الاکبر. به عقیدهی نویسنده جمیع علوم عملی است حتی علم توحید.3
توحید اسلامی مستلزم ایمان به رسالت است و بدون آن توحید پذیرفته نیست؛ چنان که خدای متعال میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُریدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً * أُوْلَئکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینً (النساء : 150)»4. بنابر این، این ایمان مؤلفهی دوم هویت اسلامی خواهد بود. این مؤلفه سه جلوهی آشکار دارد: الف) شناخت نبوت و نبی، ب) اطاعت از پیامبر در دو مقام رسالت و ولایت: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّی فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظاً (النساء : 80)»5. اعتقاد به حقانیت قرآن «َأَنَّ الْقُرْآنَ حَقٌّ»6 نیز که یکی از اساسیترین مؤلفههای هویت اسلامی است، از توابع توحید و رسالت است.
این دو مؤلفه، اساس هویت اسلامی به معنای عام آن را تعریف میکنند؛ اما هویت اسلامی، به معنای خاص، یعنی هویت شیعی بعد از آن تعریف میشود. این مؤلفه همان امامت است که لازمهی ایمان به رسالت قرار داده شده؛ چنان که حق تعالی میفرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی (الشوری : 23)»7 و در احادیثی چون حدیث جابر و حدیث لوح اسمای دوازده امام ذکر شده است. این مؤلفهی هویتی نیز در دو مؤلفه خود را نشان میدهد: الف) شناخت امام؛ ب) اطاعت از امام در دو مقام إبلاغ و ولایت. اگر اذعان به امامت این دو جلوه را نداشته باشد؛ تنها به عنوان هویت حقوقی لحاظ میشود، نه هویت نهادی. این نکته از روایات زیادی قابل اخذ است. چنان که در حدیثی معتبر از امیرالمؤمنین (عَلَیْهِ السَّلَامُ) روایت شده است: «مَنْ عَرَّفَهُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ نَبِیَّهُ وَ إِمَامَهُ ثُمَّ أَقَرَّ بِطَاعَتِهِ فَهُوَ مُؤْمِن»8. هم چنین فرات کوفی در تفسیر خود و نیز علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش از امام رضا (عَلَیْهِ السَّلَامُ) روایت میکنند:
[مُفَارِقُنَا] وَ الْجَاحِدُ لِوَلَایَتِنَا کَافِرٌ، وَ شِیعَتُنَا وَ تَابِعُ وَلَایَتِنَا [وَ مُتَّبِعُنَا وَ تَابِعُ أَوْلِیَائِنَا لِوَلَایَتِنَا] مُؤْمِنٌ. لَا یُحِبُّنَا کَافِرٌ وَ لَا یُبْغِضُنَا مُؤْمِنٌ... مَنْ رَغِبَ عَنَّا لَیْسَ مِنَّا وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ مِنَّا [مَعَنَا] فَلَیْسَ مِنَ الْإِسْلَامِ فِی شَیْءٍ.9
هر کس از ما جدا شود یا ولایت ما را منکر گردد، کافِر است، در حالی که شیعهی ما [و پیرو ما و پیرو اولیای ما به خاطر ولایت ما] مؤمن است. کافِر ما را دوست نمیدارد و مؤمن بغض ما را ندارد... هر کس از ما روی گرداند، از ما نیست و کسی که از [با] ما نباشد، از اسلام بهرهای نبرده است.
1شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج2، ص134، انتشارات جهان، بیچا، 1378ق. خدای جلّ جلاله فرمود: من همان اللهام که الهی جز من نیست. پس مرا بندگی کنید و هر کس از شما پاکدلانه با شهادت به این که معبودی جز الله نیست، بیاید، در دژ من وارد شده است و هر کس در دژ من وارد شود، از عذاب من در امان است.
2آملی، سید حیدر، جامع الأسرار و منبع الأنوار، ص301، انتشارات علمی و فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، 1368.
3خمینی (ره) (امام)، روح الله، آداب الصلاة، ص93، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ هفتم، 1378.
4همانا کسانی که به خدا و رسول او کافِر میشوند و میخواهند بین خدا و رسول او شکاف بیاندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به برخی کافی میشویم و میخواهند از این میان راهی بیابند. آنان حقیقتاً همان کافرانند و برای کافران عذابی خوار کننده آماده کردهایم.
5هر کس از فرستادهی خدا اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است و هر پشت گرداند، پس ما تو را بر آنان نگهبان قرار ندادیم.
6تهذیب الأحکام، محمد بن الحسن طوسی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
7بگو از شما اجری جز مودت نزدیکانم را نمیخواهم.
8هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص610، الهادی - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1405ق. هر کس که خداوند، خودش، پیامبرش و امامش را به او بشناساند، پس او اقرار به اطاعت آنان نماید، مؤمن است.
9تفسیر فرات الکوفی، 284