جایگاه فقه
برای کشف و فهم زندگی دینی، علوم متنوعی چون کلام، اخلاق و فقه تدوین شده است و در هر یک از این علوم حوزهای از چگونگی زندگی دینی روشن میشود. برای نمونه، در کلام باورهای لازم برای زندگی و مفاد آنها دینی بررسی میشود؛ در علم اخلاق محاسن و قبایح شناخته میشود و در فقه بایستهها و شایستههای شرعی اعمال روشن میگردد. در میان این علوم، فقه بیشتر شناخته شده است و عالمان دینی، به دلایل و علل مختلف، به آن بیشتر اهتمام داشتهاند. این نکته علل متنوعی میتواند داشته باشد، از جمله این که موضوع فقه، عمل انسانی است که آشکارترین وجه از وجوه حیات انسانی است و این علم برای طراحی ساختار دینی نظام عمل انسانی تدوین شده است. مسلمانان انواع عبادات و احکام آنها را در فقه میشناسند؛ قواعد حقوقی و جزایی را از فقه استخراج میکنند؛ روابط میان مردم و نظام شرعی اجتماع، مانند صحت معاملات اقتصادی و درستی روابط خانوادگی از مسایل اساسی فقه است. فقه سیاسی نیز نظام دینی عمل سیاسی و تعاملات سیاسی در جامعهی سیاسی را بررسی میکند.دلایلی متقن، اسلامیت تام فقه شیعه را تأیید میکنند. فقه شیعه با اجتهاد در قرآن و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت او (علیهم السلام) که آن هم بر گرفته از قرآن و سنت نبوی است، اسلامیت تام خود را حفظ کرده است. علاوه بر این، اصول فقه شیعه نیز مانع تأویلهای بیحساب و کتاب از مفاد قرآن و سنت است. با این همه، نظریهی تخطئه راه را برای ارزیابی اقوال اجتهادی، در هر شرایط بازگزارده تا دیگران با رجوع به منابع اصیل، خطای اجتهادی را کشف کرده و اصلاح نمایند.اگرچه اسلامیت تام فقه شیعه یک امتیاز بسیار اساسی است که هرگز نباید دستخوش بدعت گردد؛ اما دوام آن در طول زمان مستلزم کارآمدی فقه شیعه در عرصهی زندگی است. کارآمدی آن نیز مستلزم گسترش اجتهاد در ابعاد مختلف فقه است. اگر چنین گسترشی صورت نگیرد، بسیاری از معضلات حیات بشری بدون پاسخ فقهی معینی میماند. در این وضعیت، برای حل آن معضلات ناچار به منابعی دیگر رجوع خواهد شد و این یک خطر بزرگ برای اصالت فقه شیعه است. گسترش اجتهاد به حوزهی موضوعشناسی یکی از آن ابعاد است.