جامعه و توان تصمیمگیری
جامعهی سیاسی برای پاسخ به نیازهای انسانی تشکیل میشود و کارآمدی با کمیت و کیفیت پاسخ به نیازها تعریف میشود. لازمهی کارآمد بودن زندگی آن است که در هر نیاز انسانی، از تولد تا مرگ و دفن، از نیازهای طبیعی و فیزیولوژیک گرفته تا نیازهای فطری، تصمیمهای مناسبی گرفته شود. در فرآیند تصمیم، انجام کاری بر انجام کارهای ممکن دیگر ترجیح داده میشود. اما اخذ این تصمیمها در جریان زندگی با دیگران واقع میشود. انسان تا در جامعه قرار نگیرد و با دیگران ارتباط لازم را برقرار نکند، رشد عقلی برای فهم و درک بسیاری از امور پیدا نخواهد کرد1. انسان در تنهایی به تصمیمی نمیرسد یا نمیتواند به تصمیم برسد یا اگر به تصمیمی رسید، نمیتواند آن را اجرا نماید. امکان چنین اموری وابسته به زندگی او در جامعه است. به تعبیر دیگر، در بسیاری از موارد انسان باید همراه با دیگران به تصمیم برسد یا در تصمیم خود، به وجود دیگران و تصمیم آنان توجه داشته باشد و تصمیم خود را با آنان هماهنگ نماید. در باب مقولات اجتماعی و سیاسی که امر روشنتر است. برای نمونه، برای انسان مستقل از جامعه، تصمیم در باب مالکیت بر چیزی یا حاکمیت بر سرزمینی معنا ندارد و به همین جهت در این مورد تصمیمی نخواهد داشت. هم چنین، پس از وقوع در جامعه، تصمیم بر مالکیت با تمسک به قانون یا حقوق دریافتی از استخدام یا خرید و فروش یا ساخت و ساز یا ارائهی خدمات ممکن میشود. تصمیم بر إعمال حاکمیت نیز با اموری چون اخذ موافقت و رضایت دیگران یا اعمال زور ممکن است. روشن است که چنین اموری همراهی دیگران و هماهنگی با دیگران را لازم دارد.
1چنان که شواهد تجربی نیز نشان میدهد نقص در روابط اجتماعی افرادی موجب نقص معرفتی و احساسی آنان شده بود (رفیعپور، فرامرز، آناتومی جامعه، ص44، شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، 1382).
با سلام
متن غیرعلمی و بدیهی بودو